سایت رسمی کره فیلم

این درام داستان زندگی سه خواهر و بردار می باشد که در روستای “سانپو” زندگی میکنند. هر کدام از آنها می خواهند به طریقی از وضعیت فعلی زندگی ناامیدانه خود رهایی پیدا کنند؛ تا اینکه یک غریبه مرموز به روستای آنها نقل مکان می کند…

داستان این سریال درباره جوان های نسل امروزی است که علاقه ای به ازدواج ندارند؛ هیون جه (Yoon Shi Yoon) یون جه (Oh Min Suk) و سو جه (Seo Bum Jun) باهم برادرند که علاقه ای به قرار گذاشتن یا ازدواج ندارند. پدر و مادر آنها تصمیم میگیرند به اولین پسری که ازدواج کند آپارتمان بدهند و…

این سریال داستان افراد ساکن در جزیره ججو را روایت می‌کند که تا حدودی به یک شکل به هم مرتبط هستند؛ لی دونگ سوک (Lee Byung Hun) در یک روستای کوچک به دنیا آمده و اکنون با کامیون خود امرار معاش می کند. او با مین سون آه (Shin Min Ah) آشنا می شود. زنی که برای فرار از گذشته مرموز خود، به این جزیره نقل مکان کرده؛ جونگ یون هی (Lee Jung Eun)، صاحب مغازه ماهی فروشی، دوباره با معشوق گذشته اش چوی هان سو (Cha Seung Won) ملاقات می کند؛ پارک جونگ جون (Kim Woo Bin)، کاپیتان کشتی، عاشق لی یانگ اوک (Han Ji Min)، که یک غواص است می شود…

چوی جون وونگ (Rowoon) به دنبال پیدا کردن یک شغل است که با دو فرشته مرگ ملاقات میکند. فرشتگان مرگ گو ریون (Kim Hee Sun) به عنوان لیدر تیم و ایم ریونگ گو (Yoon Ji On) به عنوان عضو، وظیفه دارند تا مردم را از خودکشی نجات دهند. خیلی زود، چوی جون وونگ نیز عضوی از تیم آنها می شود…

 این سریال حول محور یه سوپراستار خوشتیپ و محبوبِ بی فرهنگ با اختلال وسواس اجباری به طور عملی( تمیز کردن) و دستیاری باهوشی که فوبیای شلوغی داره اما توانایی خیلی خوبی در تمیز کردن داره...

کیم هی وو (Lee Joon Gi) با اینکه در دوران دبیرستان نمرات خوبی نداشت اما با سخت کوشی وارد دانشگاه و در نهایت در آزمون وکالت قبول شد. او اکنون به عنوان یک دادستان مشتاق کار می کند. وقتی او روی پرونده فساد یک سیاستمدار به نام چو ته سوب (Lee Kyung Young) تحقیق می کند، توسط فردی ناشناس کشته می شود. اما کیم هی وو از خواب بیدار می شود و دوباره خود را زنده می بیند…

زمان تحقیق روی یه شی باستانی به طرز ماهرانه ای اون شی دزدیده شد لو جیان که تیم تحقیق جنایی رو رهبری میکنه با یه دانش اموز نابغه(خیلی تو دزدی کردن و باز کردن رمز ها خوبه) تصادفا برخورد میکنه این دونفر با وجود اینکه اصلا نمیتونن همدیگه رو تحمل کنن باهم کار میکنن تا پرونده ای رو حل کنند..

شو چینگ جیا در جوانی یتیم شد و بهترین استعداد کلاس شد. او با دختر خانواده هو، هو جیائو ازدواج کرد. هو جیائو در خانواده ای قصاب به دنیا آمد و نوشتن و نوشتن بلد نبود، اما بشاش، فعال و غیررسمی بود و همه چیز را مرتب نگه می داشت..

نینگ منگ همیشه رویای اینو داشته که از نردبون شرکت بالا بره و به یه مدیر تبدیل بشه ولی رئیسش فکر میکنه که نینگ منگ تو صنعت سرمایه گذاری موفق نمیشه چون در نظرش نینگ منگ مناسب اینکار نیست نینگ منگ پس از ناکامی های مداوم تو یه شرکت دیگه استخدام میشه تا ثابت کنه که تنهایی میتونه موفق بشه و از نو شروع میکنه..

در طول جنگ بین وی و شو، شو توانست با استفاده از تیرهای کمانی که ساخته بودند وی را شکست دهند،برای دستیابی به این سلاح وی جاسوسان زیادی را به شو فرستاد،چن گوگ و شون شو جاسوسان شو هستن که سالهاست در امپراطوری وی زندگی میکنند ...